قبل از شروع باید با اصطلاحات idiom های زبان انگلیسی آشنا شویم. گاهی کلمات در کنار یکدیگر قرار می گیرند و جمله ای را می سازند که شما معنای همه ی کلمات آن را می دانید؛ اما در همین حال معنای آن جمله اصلا مربوط به آن چه تصور می کردید نمی باشد. به این نوع اصطلاحات در زبان انگلیسی، Idiom گفته میشود.
برای مثال خود را در کافه ای تصور کنید که افراد مختلفی در آنجا قرار دارند. همه مشغول صحبت هستند و یکی می گوید: میخواهد شهر را رنگ قرمز بزند (Paint the town red).
یکی دیگر میخواهد دست یک نفر دیگر را بپیچاند (Twist someone’s arm).
در این قسمت اگر اصطلاحات زبان انگلیسی را ندانید، در برقراری ارتباط با انگلیسی زبان ها به مشکل بر می خورید. در ادامه بیشتر با آن ها آشنا می شویم.
در زبان انکلیسی هر کامه و هر جمله می تواند دو معنای متفاوت داشته باشد که به این نمونه ها Literal و Figurative می گوییم. Literal یعنی “به معنای واقعی کلمه”. Figurative یعنی معنی کنایه آمیز یا اصطلاحی. در زبان فارسی هم کنایاتی داریم که معنای دور و نزدیک دارند. معنای دور آن ها همان چیزی است که شاید یک فردی که آشنایی نداشته باشد متوجه آن نشود و نزدیک را در نظر بگیرد.
مثلا زمین خوردم: معنای Literal این جمله احتمالا میشود “تکه ای از زمین را خوردم (انگار زمین غذاست) در صورتی که به معنای افتادن می باشد. در زبان انگلیسی هم یک سری جملات هستند که معنای آن ها بر خلاف تصور عموم است.
اما اکثر فارسی زبانان متوجه آن ها می شوند. مثلا: “I was stabbed in the back”. معنی Literal این جمله میشود “از پشت چاقو خوردم” اما به احتمال خیلی زیاد متوجه شدهاید که معنی Figurative این اصطلاح میشود “بهم خیانت کردن” یا “بهم نارو زدن”. اما کاهی هم تشخیص آن ها واقعا سخت است و هیچ جوره نمی توان متوجه آن شد. برای مثال: Paint the town red یعنی بیرون رفتن و خوشگذرانی کردن که تشخیص آن دشوار است.
همانطور که متوجه شدید، اصطلاحات زبان انگلیسی هم مثل فارسی معنای دور و نزدیک دارند. از همین رو اگر جمله ای به شما گفته شد و معنای کلمه به کلمه ی آن را متوجه نشدید، به دنبال اصطلاح آن باشید. یک راه کلی برای فهمیدن معنی همه این اصطلاحات، استفاده از یک دیکشنری خوب می باشد.
اما شاید همیشه دیکشنری همراه ما نباشد پس باید بتوانیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم یعنی بتوانیم اصطلاحات روزانه را بکار ببریم یا متوجه شویم. برای این کار باید به یک سری نکات توجه کرد:
۱)اگر در متنی با اصطلاحی رو به رو شدید، با توجه به محتوا و موضوع متن سعی کنید معنای دور آن را حدس بزنید.
My boss was really angry; shouting and screaming until he tripped and fell over the table. Everyone laughed and I couldn’t keep a straight face
ما معمولا نمیتوانیم به رئیسمان بخندیم و در چنین موقعیتهایی باید هر طور که شده خندهمان را کنترل کنیم. اما ظاهرا این شخص نتوانست این کار را انجام دهد!
۲)اصطلاحاتی که می شنوید یا در جایی می خوانید، در یک دفترچه جداگانه یادداشت کنید. وقتی مطلبی را می نویسید بیشتر در ذهنتان باقی می ماند.
۳)اکثر اصطلاحات در آهنگ ها و فیلم ها شنیده می شوند. برای یادگیری بهتر زبان انگلیسی و اصطلاحات آن، می توانید فیلم ها و آهنگ های مورد علاقه تان را ببینید و بشنوید.
۴)تجسم اصطلاحات بسیار کار آمد است و خود را در آن شرایط تصور کنید.
۵)مکالمات جز مهم ترین عوامل یادگیری زبان است. وقتی با اصطلاحات آشنا شدید، آن ها را در مکالمات خود بکار ببرید. با این کار به استفاده از آن ها عادت می کنید.
روش های گوناگونی برای یادگیری وجود دارد که باید با توجه به سلیقه و روحیات خود آن ها را انتخاب کنید.
آموزش گرامر زبان دانمارکی برای زبانآموزان میتواند چالشبرانگیز باشد، اما با درک اصول پایه و…
اصطلاحات رایج زبان دانمارکی زبان دانمارکی یکی از زبانهای اسکاندیناوی است که در دانمارک، جزایر…
مدت زمان یادگیری زبان کره ای یادگیری زبان کرهای بهخصوص برای کسانی که به…
مدت زمان یادگیری زبان دانمارکی یادگیری زبان دانمارکی، مانند بسیاری از زبانهای دیگر، بسته به…
مدت زمان یادگیری زبان اسپانیایی یادگیری زبان اسپانیایی بهعنوان یکی از زبانهای پرطرفدار جهان، بهویژه…
زبان کرهای، با خط خاص خود و ساختار زبانی منحصر به فرد، یکی از زبانهای…