آموزش مبتدی زبان فرانسوی

سرفصل‌های مقاله

برای یادگیری زبان فرانسوی از مبتدی تا پیشرفته نیاز به ثبت نام در آموزشگاه زبان معتبر می باشد. آموزشگاه زبان فرانسوی گات زبان فرانسوی را از مبتدی تا پیشرفته با استفاده از شیوه های نوین آموزشی آموزش می دهد. در ادامه برخی از افعال و واژگان برای آموزش مبتدی زبان فرانسوی موجود می باشد.

 

 

انواع ضمایر شخصی

جدول زیر انواع ضمایر شخصی و حالات مختلف آنها برای اول شخص، دوم شخص و سوم شخص مفرد و جمع نشان می دهد. در ادامه در رابطه با کاربرد هر نوع از ضمایر شخصی صحبت می کنیم.

شخصضمایر شخصی فاعلی

(شکل ضعیف)

ضمایر شخصی فاعلی/مفعولی

(شکل قوی)

ضمایر مفعولی مستقیمضمایر مفعولی غیر مستقیم
مفرد

اول شخص

jemoime / m’me / m’

دوم شخص

tutoite / t’te / t’

سوم شخص مذکر

illui

le / l’

lui

سوم شخص مونث

elleellela / l’

lui

جمع

اول شخص

nousnousnousnous

دوم شخص

vousvousvous

vous

سوم شخص مذکر

ilseuxlesleur

سوم شخص مونث

elleselleslesleur

 

 

کاربردها

ضمیر شخصی فاعلی همانطور که از نامش مشخص است جای فاعل را در جمله می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

J’ai une copine. (من یک دوست دختر دارم.)
Je chante des chansons. (من یک آهنگ میخوانم.)

در زبان فرانسه ضمایر شخصی از نظر قوی یا ضعیف بودن هم دسته بندی می شوند. ضمیر شخصی ضعیف ضمیری است که در جمله ای با فعل اصلی مورد استفاده قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

Elle est très gentille. (او بسیار خوب است.)

در مقابل ضمیر قوی ضمیری است که معمولا به تنهایی و بدون فعل مورد استفاده قرار میگیرد. این ضمایر البته کاربردهای دیگری هم دارند، به طور کلی از ضمایر شخصی قوی در موارد زیر استفاده می شود:

  • زمانی که ضمیر به تنهایی (بدون فعل) مورد استفاده قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

Qui chante des chansons? – Moi. (کی آواز می خواند؟ – من.)

  • زمانی که به صورت خاصی بر روی ضمیر تاکید وجود داشته باشد. (معمولا بعد از c’est)

Elle, elle est très gentille. / C’est elle qui est très gentille. (او خیلی خوب است.)

  • زمانی که ضمیر پس از que و در یک مقایسه مورد استفاده قرار گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

Ma copine est plus jeune que moi. (دوست دخترم از من کم سن تر است.)

  • زمانی که ضمیر توسط واژه های seul,même یا یک عبارت یا صفت از فعل جدا شده باشد. به مثال زیر توجه کنید:

Elle seule n’oublie pas mes chansons. (او تنها کسی است که آهنگ های مرا فراموش نمی کند.)

 

ضمایر مفعولی (Le pronom personnel objet)

ضمیر شخصی مفعولی همانطور که از نامش مشخص است جای مفعول در جمله را می گیرد. در زمان استفاده از ضمایر مفعولی بین مستقیم یا غیر مستقیم بودن و قوی یا ضعیف بودن آنها تفاوت قائل می شویم.

 

ضمایر مفعولی مستقیم

از ضمایر مفعولی مستقیم زمانی استفاده می کنیم که مفعول مستقیما پس از فعل بیاید و به وسیله حرف اضافه از آن جدا نشود. به مثال زیر توجه کنید:

J’aime Anne. Je l’aime. (من “آن” را دوست دارم. من او را دوست دارم.)
Vous aimez les chansons. Vous les aimez. (تو آهنگ ها را دوست داری. تو آنها را دوست داری.)

 

ضمایر مفعولی غیر مستقیم

از ضمایر مفعولی غیر مستقیم به جای مفعول و حرف اضافه à قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

J’ai chanté des chansons à ma copine. (من برای دوست دخترم آهنگ خواندم.)

Je lui ai chanté des chansons.(من برای او آهنگ خواندم.)

 

شکل قوی از ضمایر مفعولی

شکل قوی از ضمایر مفعولی کاملا مشابه شکل قوی ضمایر فاعلی است. در واقع تنها یک نوع ضمیر شخص قوی در زبان فرانسه داریم و از آن برای حالت های فاعلی و مفعولی استفاده می کنیم.

از شکل قوی ضمایر شخصی فاعلی بعد از حروف اضافه استفاده می شود. به این مثال توجه کنید:

J’écris des chansons avec elle (= ma copine).

(من با او آهنگ می سازم.)

حرف اضافه à یک استثنا است. تنها برخی از از افعالی که با à استفاده می شوند از ضمیر مفعولی قوی استفاده می کنند. بیشتر آنها از ضمیر مفعولی غیر مستقیم استفاده می کنند. جدول زیر برخی از این افعال را نشان می دهد:

 

 

فرانسویفارسیمثال

avoir affaire à qn

سرو کار داشتن با کسیVous avez affaire à un expert. Vous avez affaire à moi.

(تو با یک کارشناس سرو کار داری. تو با من سرو کار داری.)

avoir recours à qn

به کسی مراجعه کردیPierre est avocat. Tu devrais avoir recours à lui.

(پیر یک وکیل است. تو باید به او مراجعه کنی.)

faire attention à qn

محتاطانه برخورد کردن با کسیLes enfants d’Anne sont entre de bonnes mains, la baby-sitter fait toujours très attention à eux.

(بچه های آنا در شرایط خوبی هستند، نگهدار کودکانشان همیشه با آنها محتاطانه برخورد می کند.)

penser à qn

به کسی فکر کردنJe pense à toi tous les jours.

(من هر روز به تو فکر می کنم.)

s’habituer à qn

به کسی عادت کردنAprès trois ans de colocation, je m’entends bien avec Yannick. Je me suis habituée à lui.

(بعد از سه سال زندگی کردن در این آپارتمان من به خوبی با یانیک کنار می آیم. من به او عادت کرده ام.)

s’intéresser à qn

به کسی علاقه مند شدنTu t’intéresses à elle ? Si tu veux, je peux te la présenter.

(تو به او علاقمند شدی؟ اگر بخواهی متوانم تو را به او معرفی کنم.)

songer à qn

به کسی فکر کردنMes amis m’ont manqué lorsque j’étais à l’étranger. J’ai souvent songé à eux.

(زمانی که خارج بودم دلتنگ دوستانم شدم. من معمولا به آنها فکر می کردم.)

tenir à qn

به کسی اهمیت دادنJe ne veux pas qu’il parte. Je tiens beacoup à lui.

(من نمی خواهم او برود. من خیلی به او اهمیت می دهم.)

s’adresser à qqn

با کسی صحبت کردنJe vais aller voir M. Dupont. Je m’adresse toujours à lui si j’ai des questions.

(من می روم اقای داپون را ببینم. من همیشه وقتی سوال دارم با او صحبت می کنم.)

se fier à qqn

به کسی اعتماد کردنJe ne fais confiance à personne. Je ne me fie qu’à moi.

(من به هیچ کس اعتماد نمی کنم. من فقط به خودم اعتماد می کنم.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
سلام دوست عزیز. چجوری میتونم کمکت کنم؟
ارسال به واتساپ گات
فروشگاه
لیست علاقه مندی ها
0 مورد سبد خرید
حساب من